چند روز قبل از عصای سفید

چهارشنبه روز عصای سفیده و امروز به دوتا مرکز نابینایان به اسمای "امید" واسه آقایون و "تقوا "واسه خانمها برای هماهنگی رفتم که اگه بشه از وضعیتشون گزارش بگیرن. زنگ تفریحشون بود که رسیدم,خبری از حیاط شلوغ و بدو بدو نبود ولی کلاسا با راهرو مدرسه رو روسرشون گذاشته بودن ,بلند می خندیدن و داد می زدن. بسته به میزان بیناییشون دسته همو می گرفتن و تو راهرو راه می رفتن و باهم شوخیای جالبی می کردن. ناظم به نظر وقتی تو جمع اونا می رفت از جنس خودشون می شد و خبری از ابوهت ناظمی نبود چون صدای خندشون با صدای ناظم یکی می شد......شاید چون نمی دیدن اینقدر باهم مهربون بودن,وقتی نمی بینی ساختن دنیا دسته خودته,اونقدر دنیایه قشنگی تو ذهنته که حتی برات مهم نیست مسئولین مدرسه برنامه ای برای روز عصای سفید مخصوص تو ندارن.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد