اول فرض می کنیم الان یک هفته پیشه! پس لابد باید از وسط شهر بادگیرا عید و تبریک بگم!

سال ۸۵ سال جالبی نبود! سالی که تجربیات تلخش بیشتر از شیرینش بود. تجربیات تلخی که بعضی وقتی می گم شاید واسه ما زود بود!ولی همین الانم راضی بودم تو تمام اون شرایط بودم و اون اتفاق نمی افتاد! ولی ما خرده به کاره اوستا کریمی که چرخو می گردونه نمی گیریم!به قول بعضیا قسمت! 

از یه طرف اصلا احساسه پیشرفت نمی کنم!احساس می کنم یه جا وایسادم!البته که از جهاتی طبیعیه ولی خوب مهم اینه که پیش این آقا خوکه اینطوری نشیم!

اوله سالی چه نقی زدم! بی خیال!