سرما و بسته بودنه بعضی جاده ها و مسئله بنزین رو عاشورای امسالم تاثیر گذاشته بود!تنوع اقوام به چشم نمیومد!خبری از دسته های جنوبی و عزاداری با ریتمای عربی یا ترکا با اون سبک خاصشون نبود.............. اطراف حرم تقریبا یک عزاداریه بومی رو تجربه می کرد! این واسه مشهد که تو اینجور مراسما تقریبا خلاصه ای می شد از رسومات جاهای مختلف زیاد جالب نبود!! اینجا مشهد است! مکانی با سالانه ۱۳ میلیون زائر!........... لباس شخصیم بازم زیاد بود! به نظر بعده شلوغیایه پاکستانو تروره بوتو اینجام زیاد کنترل می شد! همش یاده سالی که بمب گذاشته بودنو عکساش که از کوچیکی یادم بود میفتادم!................... به هرحال لذت داشت با اینکه یه چیزایی انگار کم بود!
- رسومات بجا نیومد ایندفه درویش خان نیومد!(شعر شد!)
- خودم می دیدم پیشرفت داشتم!..........شاید فوتوبلاگ را انداختم! ولی نه به این زودیا!
دانشگاه آزادم مثله کامپیوتر ما باگاز کار می کنه!.............حرفمو پس گرفتم! خیلیم عالیه!............. اینم پس گرفتم!.......... اصلا به من چه!
از هیجانه این خبر کلی آدرنالین ترشح شد! کلیم پیامه تبریک!( اینم ترشح شد!)
الان ما چرا adsl نداریم؟!
به علت اینکه این کامپیوتر ما به نوعی با گاز کار می کنه ترجیح دادیم به خاطر حفظ منافع ملی تو این سرمای سوزناک ( یعنی خفن!) اینجا چیزی ننویسیم! همچنان اون عذاب وجدان پست قبلی حکم فرمایی نیز می کند!
- برای اولین بار با سرعت B تو همچین هوایی عکس گرفتم! ساعت ۱۰ شب! مثل مرد!
اصولا آدم هرکاری بجز درسو پروژه می کنه عذاب وجدان می گیره! الان گرفت!