سنبم پرزور شده!

این بار می خوام تند بنویسم!چون عصبانیم

جرم من اینه که به جای یک مشت دختر و پسره کودن! که فرق بین هرجایی رو با هر کاری نمی دونن..........رو بازی می کنم ,یعنی اگه ببینم یکی ناراحته ,همون طوری که اگه یک هم جنس خودم ناراحت باشه اونو می خندونم!سعی می کنم از دلش در بیاد!.............بعد به آدم می گن جرمت خندست!خنداندنه!..........کارتت و بده!...........دیروز برام اتفاقی افتاد که اگه فردا هرجای دنیا تعریف کنم همه می زنن زیر خنده!پس من مجرمم ):....................ببخشید همه حسودی می کنن!!!!ولی اینا اصلا مهم نیست مهم اینه که...........

خر لنگ معتل هش!!!!..........دوستان لطف کردن از هزار و یک لاشخور مرده خورتر,هر گزافه گویی خواستن کردن و حرف مفتشون رو اول نجوییدن!........کافر همه را به کیش خود پندارد!.....آخه کفتارای بدبخت!من اگه دنبال الواتی بودم ..........بابا بسه!از شیر گرفتنتون به خدا!شما ها قاپ قمار خونه اید.......همه کاره های هیچ کاره فکر می کنن اگه حرف نزنن میگن لالن !نه بابا زبون دارین ,زبون گاو!..........اگه می خواستم حرف بارتون کنم الان از گنج قارونم بیشتر شده بود!.........پس بفهمین پشت سره کی چی می گین......................شما ها هم شدین رفیق؟؟

عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد..................باز جای شکرش باقیه!این ۲ روز که ناراحت بودم دوستای واقعی رو شناختم.............همونایی که به جای تیکه پرونی و لودگی سعی کردن تو این دو روز کمکم کنن تا از دلم دربیاد ....شده با یک کلمه!شده با یک بی خیال! همونایی که با اینکه می دیدن شاید دارم می خندم ولی می دونستن دارم سعی می کنم ناراحتیم و پنهون کنم...............من به این دوستام افتخار می کنم.ممنونم

این مطلب رو فقط واسه خودم نوشتم.که شاید اگه فردا از این شهرآشوب رفتم و خواستم سری به این یکی شهر آشوب بزنم یادم بیفته کیا تو مکتب خونه دور و برم بودن ...........همین!

نظرات 2 + ارسال نظر
someone دوشنبه 6 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 04:52 ب.ظ http://yaveh-gooyan.blogsky.com

چرا انقدر خودت را ناراحت می کنی .
تازه اول راه هست ... حالا حالا ها مونده تا بتونی آدم ها را بشناسی
موفق باشی

un known سه‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 08:05 ق.ظ

سلام ...

وای....چقدر عصبانی..

تمام احساس اتفاقهایی رو که داشتی منم از وقتی اومدم داشتم و دارم خیلی سخته بعضی چیزهای بزرگ رو توی مغز
فندقی بعضی ها جا بدی....بعضی ها نه اینکه نفهمن شعورشون نمیرسه...اما به قول تو اگه دوست خوبی کنار ادم باشه میشه شناخت ...میدونم که شرف داری واسه همین اروم کردنت کار کلمات نیست کار زمان...موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد