بازی

چشم شیدا منو به بازیه خاطرات مرگبار دعوت کرده بود! به گفته خودش "بازی به این صورته که سه تا از خطرناک ترین و مرگبار ترین خاطراتی که برای شما پیش اومده یا اینکه در حضور شما برای اطرافیانتون پیش اومده رو باید بنویسی!"

ـ راهنمایی بودم,شیفت بعد از ظهر! سره چهار راه دیدم یک موتور چراغ رد کرد و خورد به یک پیکان ,جفتشون افتادن اونور ماشین!خون از گوشاشون شروع کرد بیرون اومدن! تا مدرسه دستام می لرزید!

ـ از این جوجه های رنگی داشتم که شانسی یک ماهو نیمی زنده مونده بود اسمم داشت,جیقی!! داشت فرار می کرد پامو گذاشتم مسیرشو کج کنم کلش اومد زیره پام! 12 شهریور بود تاریخش یادمه!

ـ نمی دونم کی بود یه هواپیمای مسافربری بعد بلند شدن آتیش گرفته بود که خلبان هواپیمارو برگردونده بود رو باند همه هواپیمارو رو آسمون دیده بودن,من تو کف بودم!

نظرات 2 + ارسال نظر
فرشته سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:46 ق.ظ http://www.offside.parsiblog.com/

دست به بازیت خوبه ها آرتوش !

چشم شیدا جمعه 15 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:20 ب.ظ http://egez.wordpress.com

جوجه ه رو عشقههههههه


لازم نبود اینقدر فک کنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد